کاستا و مک کری: – 2 |
“
معمولاً در کارها دقیق هستند ولی گام ها را آهسته و با احتیاط بر می دارند . فزونی طلب هستند ولی برای کارهایی که انجام میدهند به قدر کافی ارزش قائل نیستند. بیش تر پایبند به سنت ها و اصول دیرین هستند. گرایش به احساس کمبود (حقارت) در آن ها زیاد است. برای ابتلای به دلواپسی و افسردگی و وسواس و… آمادگی بیش تری دارند.
۲ـ برون گرایان ـ برون گرایان نیز زیر تأثیر سیستم عصبی مرکزی هستند. استعداد آن ها برای تحریک پذیری کم است، یعنی حساسیت کمتری در برابر محرک ها دارند، دموی مزاجند؛ رشد بدنی آن ها افقی است. آن ها فاصله زمانی را کوتاه تر از درون گرایان احساس میکنند؛ و نیز بیش از درون گرایان دود استعمال میکنند و سیگار هم ترجیح میدهند. به کار و کوشش چندان علاقه ای ندارند و نیروی کمتری به کار می اندازند. هوششان نسبتاً کم و قوه ی بیانشان ضعیف است. پایداری و استقامت ندارند؛ در کارهایشان شتاب زدگی هست ولی دقت نیست، چندان فزونی طلب نیستند، ولی برای کارهایی که میکنند زیاده از حد ارزش قائلند. انعطاف پذیرند؛ شوخی و لطیفه را خیلی دوست می دارند به خصوص اگر جنبه ی جنسی داشته باشد. گرایش بیش تری برای تظاهرات ناشی از هیستری دارند(سید محمدی، ۱۳۸۶).
۳ـ روان نژندان ـ روان نژندان تحت تأثیر سیستم عصبی خودکار قرار دارند: دیدشان در تاریکی کمتر از دید افراد به هنجار است . اگر چشم های آن ها با پارچه بسته شده باشد بیش از افراد به هنجار، تعادل خود را از دست میدهند . جسماً و روحاً ضعیف و ناقص هستند . از حیث هوش و تسلط بر نفس و ادراک جسمی و تمرکز حواس و اراده و سعی و کوشش از متوسط افراد به هنجار پائین ترند. تلقین پذیرند و در اندیشیدن و عمل کردن کند هستند( شولتز، ۲۰۰۵).
۴ـ روان پریشان ـ سخت و دشوار هستند. از عهده ی نقاشی به واسطه ی آینه خوب بر نمی آیند . در جمع زدن پی در پی ضعیف هستند. تمرکز حواسشان کم است؛ حافظه شان ضعیف است. به کندی چیز می خوانند و به طور کلی از نظر فهم و ادراک و اعمالی که تحرک لازم دارد بسیار کند هستند. بیش تر ساکن و بی حرکت می مانند. سطح آرزو و توقعشان کمتر با واقعیت تطبیق میکند. آمادگی ندارند به این که خود را با تغییراتی که در محیط زندگی روی میدهد سازش دهند (صداقت، ۱۳۹۱).
در یک جمع بندی می توان گفت: نظریه ی صفات، از جمله نظریه هایی است که تأثیر زیادی بر تحقیق در زمینه ی شخصیت داشته است. این نظریه بر آن است که رفتار انسان در طول زمان و در موقعیت های مختلف ثابت و پایدار باقی می ماند (پروین[۳۱]۱ ، ۲۰۰۵).
صفات توانشی، مهارت ها و توانایی هایی هستند که موجب کنش مؤثر فرد میشوند. هوش نمونه ای از یک صفت توانشی است. صفات خلقی، به زندگی هیجانی فرد و سبک رفتاری او مربوطند. این که فرد دوست دارد سریع یا آهسته کار کند ، معمولاً آرام باشد یا بسیار هیجانی و این که تأملی عمل کند یا به صورت تکانشی عمل کند، همه به خلق و خوی او مربوط است و از فردی به فرد دیگر فرق میکند.
صفات پویشی به کوشش و انگیزش زندگی فرد و نوع اهدافی که برای او مهم است مربوط می شود. صفات توانشی، خلق و پویشی به عنوان پایدارترین عناصر شخصیت شناخته میشوند. صفات سطحی بیانگر رفتارهایی هستند که ظاهراًً با یکدیگر تجانس دارند ولی در واقع همراه با هم بالا و پایین نمی روند و ضرورتاً علت مشترکی ندارند. از طرف دیگر، یک صفت عمقی، بیانگر ارتباط بین رفتارهایی است که با هم تغییر میکنند تا یک بعد واحد و مستقل شخصیت را به وجود آورند (حقیقی و همکاران، ۱۳۸۸).
کاستا و مک کری:
از جمله کسانی که درباره ی صفات یا ویژگی های شخصیتی تحقیقات گسترده ای انجام دادهاند، رابرت مک کری و پل کاستا[۳۲]۱ هستند که در «مرکز پژوهش پیری شناسی مؤسسه ی ملی سلامتی در بالتیمور ، مریلند» میباشند. آن ها پنج عامل اصلی شخصیت را مشخص کردهاند(شولتز، ۲۰۰۵).
مک کری و کاستا با بهره گرفتن از تحلیل عاملی به این نتیجه رسیدند که می توان بین تفاوت های فردی در خصوصیات شخصیتی پنج بعد عمده را منظور نمود. عصبیت[۳۳]۲(N)، برونگرایی[۳۴]۳(E )، پذیرش یا گشودگی[۳۵]۴(O)، توافق یا خوشایندی[۳۶]۵(A)، وظیفه شناسی[۳۷]۶©.
۱) عصبیت(N) : ناسازگاری یا موثرترین قلمرو مقایسه های شخصیتی مقابل سازگاری یا ثباتهای عاطفی یاروانژندی است در این بعد انواع گوناگون ناراحتی از ناراحتی های عاطفی چون ترس اجتماعی ، افسردگی و اضطراب را در افراد تشخیص میدهیم .
۲)برون گرایی: صفاتی را در بر میگیرد که برون فردی است ، یعنی نشان میدهد که افراد با یکدیگر و برای یکدیگر چه میکنند .
۳) پذیرش یا گشودگی (O): تصور فعال، احساس زیاد پسندی ، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنکاوی ،انعطاف ذهنی واستلال در قضاوت را در بر میگیرد.
۴) توافق یا خوشایندی(A) : بعدی از تعاملات بین فردی است و اساسا فردی که دارای این خصوصیت است نوع دوست و نسبت به دیگران همدردی میکند و مشتاق کمک به دیگران است .
۵) وظیفه شناسی ©: یعنی کنترل خود و چنین فردی دارای قدرت طرح ریزی خیلی فعال در سازمان دهی امور بوده و و ظایف محوله را به نحو مطلوب انجام میدهد(هرن و میشل،۲۰۰۳؛ به نقل از شولتز، ۲۰۰۵).
این عوامل از طریق انواع فنون ارزیابی، از جمله خود سنجی ها ، آزمون های عینی ، و گزارش های مشاهده گران تأیید شدند. سپس پژوهشگران یک آزمون شخصیت به نام «پرسشنامه ی شخصیت NEO» ساختند که سر واژه های به دست آمده از حرف اول سه عامل اول برای اسم آن استفاده شده است. یافته های با ثبات عوامل یکسان از روش های ارزیابی مختلف ، حکایت از آن دارند که می توان روی این عوامل به عنوان جنبههای برجسته ی شخصیت حساب کرد(حق شناس، ۱۳۸۵).
صفات مشخصه این عوامل عبارتند از : ۱-عصبیت ( نگران ، ناایمن ، عصبی ، بسیاردلشوره ای ) ؛
۲-برونگرایی( معاشرتی، حراف، لذتجو، بامحبت)؛ ۳- پذیرش(مبتکر، مستقل، خلاق و شجاع)؛
۴-توافق (خوش قلب، دلسوز، ساده دل و مؤدب)؛ ۵- وظیفه شناسی( با دقت، قابل اعتماد، سختکوش و منظم) (حق شناس، ۱۳۸۵).
به شکل کلی تر این عوامل عبارتند از: عصبیت (N) به تمایل فرد برای تجربه اضطراب، تنش ، ترحم جویی، خصومت، تکانش ورزی، افسردگی و عزت نفس پایین بر میگردد، در حالی که برون گرایی (E) به تمایل فرد برای مثبت بودن، جرئت طلبی، پر انرژی بودن و صمیمی بودن اطلاق میگردد . پذیرش (O) به تمایل فرد برای کنجکاوی، عشق به هنر، هنرمندی، انعطاف پذیری و خرد ورزی اطلاق می شود، در حالی که توافق (A) به تمایل فرد برای بخشندگی، مهربانی، سخاوت، همدلی و هم فکری، نوع دوستی و اعتماد ورزی همراه است. سرانجام این که وظیفه شناسی © به تمایل فرد برای منظم بودن، کارا بودن، قابلیت اعتماد و اتکا، خود نظم بخشی، پیشرفت مداری، منطقی بودن و آرام بودن بر میگردد (جعفر نژاد و همکاران، ۱۳۸۶).
“
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-16] [ 08:44:00 ب.ظ ]
|